با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

کو آن محفل مستی؟

از سوپرمارکت بیرون آمدم، توی ماشین نشستم. به دوست همراهم گفتم:
● «فروشنده رو می‌بینی؟»
از پشت شیشه نگاهی کرد و گفت:
●● «آره.»
پرسیدم:
● «به نظرت چه جور آدمیه؟»
جواب داد:
●● «از این موسیخی‌های امروزی!»
● «حدس می‌زنی توی مغازه‌ش داره به چه آهنگی گوش می‌ده؟»
●● «ساسی مانکن؟.. یگانه؟.. یاس؟.. سیروان؟.. امید جهان؟!»
● «نه..، داریوش رفیعی!»

بی‌ربط‌نوشت: یکی از علامه‌های دوران ما گفته‌: «ظاهر مردم، باطن مسوولین است.»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد