کلارا گفت: «من این آسمون رو دوست دارم، وقتی هوا خوبه شهر خیلی متفاوت میشه.»
جاناتان پاسخ داد: «پدرم به من میگفت وقتی یه زن از آب و هوا حرف بزنه یعنی اینکه سعی میکنه از یه موضوع دیگه فرار کنه.»
«و مادرتون چی میگفت؟»
«وقتی همچین حالتی پیش اومد، آخرین کار اینه که این موضوع رو به روش بیاری.»
«حق با مادرت بوده!»
کلارا جذابیتی شهوتانگیز داشت، حتی با آن خط سبیل سفیدی که کِرِم در پشت لبش به جا گذاشته بود.