صیغه عقد نودونهساله
گزیدهی روزنامهی خاطرات عینالسلطنه از جشن عروسی
صفحهی 154
متصل مشغول تجربه هستیمآقای عمادالسلطنه مرقوم داشته بودند که اگر این مرتبه امر دایر شد عیال بگیری، باید به حکم استخاره با قرعه با انتخاب جمعی دیگر بدون شرکت و رضایت شما باشد، لیکن من این کارها را بهعلاوهی بعضی کارهای دیگر در گرفتن مهر ماه خانم جزئاً بهعمل آوردم و نتیجه باز حاصل نگردید. مثلا من برای زنهای دیگر خودم انگشتر داده بودم برای این گوشواره دادم، آنها را علنی عقد کردند این را مخفی. همه را شب آوردند این را گفتم روز آوردند. گذشته از استخاره تا نماز حاجت دعای خواستگاری و غیره و غیره که طابقالنعل از روی جامع عباسی بهجای آوردم، بلکه از احادیث و اخبار کتب مجلسی علیهالرحمه هم خیلی اضافه کردم و آنچه هم خالهجان، آقابیبی، شاهزینب، کلثوم ننه گفته بود و زنهای عهد ما تلقین کردند، بهعمل آوردم میبینم ثمر نکرد، فایده ننمود. پس اقبال نیست، بخت نیست. شاید این یکی هم از آنها بدتر شود و قوز بالای قوزی بهمراتب سختتر. با همهی این ناامیدی، دیگر برایم طاقت نمانده. از بس شبها تنها هستم و احدی پیشم نیست راضی به یک موش و همدمی شدهام ولو دَدِه بزمآرا باشد. هرچه میشود بشود. ما که غرق شدیم آب از سرمان گذشته چه یکی نی، چه صد نی! زنهای مملکت ما میگویند و ضربالمثل است «یکی کم، دوتا غم، سهتا خاطرجمع». شاید انشاءالله اسباب فرجی بشود و ضربالمثل خانمها صدق باشد! هرکاری را باید تجربه کرد. ما هم از عمر خود متصل مشغول تجربه هستیم و تعجب این است دربارهی من همهی تجربیات بیاثر است و بینتیجه. یک مزاجی هم دارم که متنبه نمیشوم.