با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

برگزیده‌ی داستان همشهری 27 قسمت دوم

صیغه عقد نودونه‌ساله
گزیده‌ی روزنامه‌ی خاطرات عین‌السلطنه از جشن عروسی


صفحه‌ی 152
مرسوم شده با اتومبیل ببرند


امشب برای دست به دست دادنِ فخرتاج، به اصرار دعوت کردند و من تا امروز عروس و داماد دست به دست نداده بودم...
این ایام مرسوم شده با اتومبیل ببرند و برای این عروس هم اتومبیل سپه‌دار اعظم را آورده بودند. ما هم در یک درشکه نشسته، دنبال عروس.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد