کیسهی رختچرکها را دادم دست والده که بشوید. جیب لباسها را وارسی کرد تا چیزی تویشان جانمانده باشد. متوجه دکمه یکی از پیراهنها شد که رنگ نخش به بقیه نمیخورد.
پرسید: «کی این رو دوخته؟»
گفتم: «من!»
حیرتزده به منی که در خانه دست به سیاه و سفید نمیزنم انداخت: «مگه بلدی؟»
جواب دادم: «ای مادر! میگن خدمت سربازی آدم رو مرد بار میآره، ما رو که زن کرد!»
پینوشت یک: تیکشیدن و جارو کردن و گردگیری بلدم. ظرف شستن هم بلدم. کمی کوکزدن و رفوکردن و دوختودوز بلدم. پختوپز برای زندهماندن تا 48 ساعت هم بلدم!
پینوشت دو: در ضمن کمی بازوبستهکردن سلاح و تیراندازی هم میدانم!
پختوپز برای زندهماندن تا 48 ساعت هم بلدم!
من چایی هم بلد نیستم درست کنم
این خدمت سربازی همه چی داشت به جز اونی که باید داشته باشه!
اصن در حد چندکاره سامسونگ حتی!
چندکاره ها از چیزهاییاند که در هر خونه هستند و کسی هم نمیدونه به چه دردی میخورند آخرش!
سلام آفرین من که دخترم اینارو بلد نیستم ولی وبلاگت خیلی با حاله