با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

گزیده‌ی کتاب هالیوود

گزیده‌ی کتاب «هالیوود»
نوشته‌ی «چارلز بوکفسکی»
ترجمه‌ی «پیمان خاکسار»
نشر «چشمه»


صفحه‌ی 10
«ای بابا! تو رو خدا این قدر موضع نگیر. همه که نمی‌تونن شبیه تو باشن!»
«می‌دونم. ولی این مشکل خودشونه.»

صفحه‌ی 30
نگاه کردم به آینه. از خودم خوشم می‌آمد، ولی نه در آینه. من این شکلی نیستم.

صفحه‌ی 80
باور کنین من هیچ دشمنی‌یی با پیری ندارم، ولی چرا بعضیا این‌قدر بدتر از بقیه پیر می‌شن؟

صفحه‌ی 128
بیش‌تر ترجیح می‌دم خوش‌شانس باشم تا خوب.
نظرات 1 + ارسال نظر
aida پنج‌شنبه 25 اسفند 1390 ساعت 13:34 http://talaye.blogsky.com/

دلم برای انقلاب و کتاب خریدن یه عالمه تنگ شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد