شرکتی ثبت کرده و اسم مرا به صورت صوری جزو هیأت مدیره رد کرده بود. میگفت: «پنج درصد سهام مال توست». حالا کلّ سهام چه قدر بود؟ صدهزار تومان!
این ور و آن ور پز میدادم که بله! عضو هیأت مدیرهام و سهامدار شرکتم!
دیروز آمد و یک برگه گذاشت جلویم و گفت: «امضاء کن». نگاه کردم، استعفانامهی من از هیأت مدیره بود. پرسیدم: «چرا»؟ جواب داد: «میخواهم تغییراتی در شرکت بدهم. پدر و برادرام را عضو شرکت میکنم». گفتم: «پس پول سهام من چی»؟ خندهای کرد: «کدوم سهم؟ کدوم پول؟ مگه پولی دادی که بخوای پس بگیری؟ تازه مگه کل سهامت چهقدره؟ پنج هزار تومن. هماین دیشب ده تومن پول شامت رو دادم».
امضاء کردم و برد.
امروز آمد و گفت: «کنسل شد. ازم پرسیدند اعضای جدید مدرک دارند؟ گفتم نه. گفتند خودت چی؟ گفتم دارم کاردانی میخونم ولی این یکی که استعفاء داده داره لیسانس میگیره. گفتند نگهش دار. به دردتون میخوره. من هم استعفاءنامهات رو پاره کردم».
فاتحانه گفتم: «نچ! پنج درصد کمه، پنجاه درصد میخوام»!
جالب بود..
سلام