با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

گزیده‌ی‌ کتاب چند کلمه‌ از مادرشوهر - پنج

گفت پدرزن، زن نمی‌شه. گفتن اون مادرزنه، نه پدرزن. گفت اون که خیلی وقته شده!
(نظر وعقیده هرهری‌مسلک و نیز در معنی کار نشد، ندارد)

گفتن مادرزن، زن نمی‌شه. گفت ما کردیم و شد!
(به کسی که در فرمان و کاری، نشد نیاورد)

خواهرزن
کسی دعا می‌کند زنش بمیرد که خواهرزن نداشته باشد!
(چون غالباً خواهر به شوی خواهر خود، شو کند)

صفحه‌ی 182
زن کبابه، خواهرزن، نان زیر کباب!

صفحه‌ی 183
هر کس عروس عمه شد، سرخ و سفید و پنبه شد،
هر کس عروس خاله شد، سوخته شد و جزغاله شد.


مادرشوهر
صفحه‌ی 187
عروسی که مادرشوهر نداره، اهل محل مادر شوهرش‌اند!

خوارشوهر خاره، بچه‌ش خارخسک، مادرشوهر ماره، بچه‌ش مارمولک!

مادرشو! من اومدم تو در شو (تو بیرون برو)

مادرشوهر تُقُلی، هر شب می‌کنه چغلی، اون روز که منو دیدی، گ. خوردی پسندیدی!

خواهرشوهر، عقرب زیر فرش است.


صفحه‌ی 189
زن‌بابا دلبر می‌شه، مادر نمی‌شه!

هوو، هوو را خوشگل می‌کنه، جاری، جاری را کدبانو!

رخت دو هوو تو یه بقچه می‌ره، رخت دو جاری نمی‌ره!


صفحه‌ی 201
گربه روغن می خورد، بی‌بی دهان مرا بو می‌کند.
(غلامی دهان بی‌بی می‌بوسید. خواجه بدید، غلام گفت:)

دستت چو نمی‌رسد به بی‌بی، دریاب کنیز مطبخی را

مرد، سرِ شکسته کنیز را می‌بیند، دلِ شکستهِ بی‌بی را نمی‌بیند.

خیال کردم خاتونه!
(عذر بدتر از گناه، اربابی خم شده بود. نوکرش به او انگشت رساند. چون پرسید، نوکر گفت:)

صفحه‌ی 203
خانوم از ته خرابه، آقا آب توبه به سرش می‌ریزه!
(کار نامربوط)

زور رستم، قوّت اسفندیار، هر دو را ول کن برو خانم بیار!
(حرف سرخورده از پاکی و درست‌کاری)

صفحه‌‌ 205
قربون زن همسایه، هم تو آفتاب خوشگله هم تو سایه.

صفحه‌ی 209
عسل در باغ هست و غوره هم هست
زلیخا هست و فاطمه کوره هم هست


صفحه‌ی 213
پیرهن بی‌درزِ مریمه!
(طعنه به دلال یا کسی که تعریف نجابت زن یا دختری بکند)


صفحه‌ی 214
اره و اوره و شمسی کوره!
(جمع بی‌تربیت شلوغ که به صورت مهمان به کسی وارد شوند)

پشت جلد
به هر تقدیر، هم‌چنان که در اشعار موجود در این کتاب خواهید دید، به نظر نمی‌رسد که شاعران فرهنگ‌ساز ایران، آن گونه که رسالت هر اندیشمندی است توانسته باشند از دایره‌ی این گفته‌ی خردمندانه، سالم برون آمده باشند:
«گرامی نداشت زنان را مگر آن که خود بزرگوار است و به ایشان اهانت روا نداشت مگر پست و فرومایه»
پیغمبر اکرم (ص)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد