مرد جوان، آراسته با لباسهای مد روز، کفشهای واکسخورده، سر وصورت تمیز و مرتب، سینه را جلو داده بود و با قدمهای سریع، در پیادهرو میرفت. از آن طرف خانمی سلانه سلانه میآمد. آب کولر یکی از مغازهها، جمع شده بود توی پیادهرو و تنها یک باریکه راه را برای عبور، باز گذاشته بود. پسر جوان و زن، همزمان به چالهی آب رسیدند.
پسر، معطل نکرد و تیز و سریع پایش را میان آبها گذاشت و گذشت و گذاشت تا زن از مسیر تمیز برود.
در شبانهروز، چند صحنهی این گونه میبینیم؟ آیا اصلاً میبینیم؟ آیا خوب نگاه میکنیم تا ببینیم؟
عجله داشته...
سلام
چه آقای متشخصی بودن اون آقا!
ولک خیلی جالب مینویسیااااااااااااااااااا !بقیه پستاتون رو هم تا حدودی خوندم!جالب بودن!