تلاوتهای ذهنی یک خود نسل سوختهبین
تلاوتهای ذهنی یک خود نسل سوختهبین
رستوران سنتی «شرزه» روبهروی حمام وکیل، اجرای موسیقی زنده داشت. خواننده همراه سنتور و تنبک، «شب به گلستان تنها» را میخواند. زن و مردی در سنین اوایل میانسالی وارد شدند. مرد، قیافه تیپیکال یک شرکت نفتی را داشت؛ عینک طبی، پیراهن آستینکوتاه، ریش اصلاح شده و یک سبیل به اندازه. زن هم که سادگی و کمآرایشی زنان شهرستانی را داشت در بدو نشستن، با موبایل صفحه بزرگش مشغول فیلمبرداری از گروه موسیقی شد.
تا اینجا که یک صحنه عادی در چنین اماکن و فضایی بود، سرم را برگرداندم و حواسم معطوف جاهای دیگر شد. نوازندهها ریتم را عوض کردند و آوازهخوان ترانهی دیگری را شروع کرد:
«ای از عشق پاک من همیشه مست
من تو را آسان نیاوردم به دست»
این بار که نگاهشان کردم زن داشت گریه میکرد. بی آنکه موبایل را رها کند آرام اشک میریخت. با یک دست فیلم میگرفت و با دست دیگر اشکها را پاک میکرد. سریع برگشتم سمت آقا تا واکنش او را ببینم. مرد آرنجها را روی میز گذاشته و دستها را در هم قلاب کرده، تلاش میکرد بیتفاوت جای دیگری را نگاه کند.
«بارها این کودک احساس من
زیر بارانهای اشک من نشست»
در همین حین تلفن خانم زنگ خورد. جواب داد و باز هم اشک میریخت. این بار انگار جنس اشکها فرق میکرد. لبخند کمرنگی چاشنی صورتش شده بود. و اما اشکها و امان از رسانایی اشکها. مرد دیگر طاقت نیاورد. تسلیم شد، عینکش را بالا زد و زیر چشمها را مالید.
«در دل آتش نشستن، کار آسانی نبود
راه را بر اشک بستن، کار آسانی نبود»
مرغ خیال را از قفس آزاد کردم و قصهی زندگیشان را ساختم. چه خاطرهای با این ترانه دارند؟ چرا همذاتپنداری میکنند؟ نکند برای رسیدن به هم سختی کشیده باشند؟ نکند... راستی بچهای که باید الان داشته باشند و نیست کجاست؟
«در به دست آوردنت، بردباریها شده، بیقراریها شده، شبزندهداریها شده
در به دست آوردنت، پایداریها شده، با ظلم و جور روزگار، سازگاریها شده»
شاید دیگران مخالف ازدواجشان بودهاند. مانع تراشیدهاند. نه گفتهاند. شاید همین سنگاندازیها باعث شده که آخر جوانی به هم برسند و حالا در این سن و سال، سر یک قرار «دو نفره» آمده باشند.
دانلود ترانهی «عشق پاک» با صدای «اکبر گلپایگانی»
مثل همیشه عالی برادر
مدتیه کم می نویسی! بیشتر باش
لطف داری شما
حالا که این حس لطیفو به این قشنگی نقل کردید .کاش اصل اجرارو ضبط و لینک میگذاشتید. ہ(توقعات را دارید؟؟)
من کل امتحانات نهایی دیپلم رو با نوای گلپای عزیز و مخصوصا" قدر محبتو بدون " سپری کردم.
باز ممنون
طرف پا میشد میاومد موبایل رو تو سرم به جرم فیلمبرداری از نوامیس مردم خرد میکرد کی جوابگو بود؟!