درایام صباوت که از مواهب وبرکات رایانه ( وهکذا یارانه!!) بی بهره بودیم ، حقیر کتابچه کاهی یی با قطع بغلی داشتم که به فراخور زمان ومکان نکته هایی را ذر ان ثبت میکردم. از جمله نوشته های پشت وانت و کامیون ها-که در غالب مواقع واجد وزن وژرفای وافری بودند...با دیدن پست جدید جناب فرد ، یاد برخی مضامین و نوشته های دفتر کذایی افتادم.عبارتی بود که از پشت موتور سه چرخه بارکشی رونویسی کردم. ( هرکی گفت اسم اون سه چرخه ها چی بود؟؟؟؟!!) نوشته بود " انکه هردم هوس سوختن ما میکرد کاش می امد واز دور تماشا میکرد" !! البته قضاوت در خصوص تصور کاتب ان مضمون با حسی که در مخاطب خاصش ایجاد میکرد البته جای تامل داشت ولی همه این وجایز را عرض کردم که بگویم به قول استاد عزیزم جناب اسیایی، سهم همه از مجموع مواهبی که باری ، جل و علی به ادمیان عطا فرموده یکسان است " یکی قیافه نداره پول داره- یکی دوزار هیکل نداره ریاضی اش عالیه !! -یکی همه چی داره بچه نداره و ..... " بنا بر این قاعده ، پدیده حسادت جای موضوعیت هم نباید داشته باشد....آما !! چه میشود کرد که هیچکس از سبد سهام اختصاصی اش !!رضایت ندارد مرغ های همسایه و غیر را غاز میبیند و حسادت نقطه اغازین ابراز این نارضایتی میشود.....وقتتان را گرفتیم.
اووف... یه درخواستی ازت داشتم جواب ندادی ها... باشه!
مجتبی عزیز ، شرمسار میفرمایید. نظر به فقدبضاعت ، بنده به استیفاد از نگارش دوستان گرامی اکتفا میکنم و هیچ فعالیت وبلاگی و غیره ندارم. مجددا از لینک " جیلینگ جیلینگ "!! سپاسگزارم و بقدر ظرف محدود خودم از وبلاگ پاکیزه و درخور شما مستفیض خواهم بود. همه ایام تندرست و کامروا
بزرگواری
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
jana sokhan az zabane ma migoei
man bishtar delam barashon misoze
adame hasod khodesho az beyn mibare
نه این که حالا خودم محسود باشم ولی میبینم کسانی رو که از خوشحالی آدم خاصی در اطرافشون غمگینند.
کاملأ موافقم برادر
سلام اخوی
چند وقته از رومانی میآی!
درایام صباوت که از مواهب وبرکات رایانه ( وهکذا یارانه!!) بی بهره بودیم ، حقیر کتابچه کاهی یی با قطع بغلی داشتم که به فراخور زمان ومکان نکته هایی را ذر ان ثبت میکردم. از جمله نوشته های پشت وانت و کامیون ها-که در غالب مواقع واجد وزن وژرفای وافری بودند...با دیدن پست جدید جناب فرد ، یاد برخی مضامین و نوشته های دفتر کذایی افتادم.عبارتی بود که از پشت موتور سه چرخه بارکشی رونویسی کردم. ( هرکی گفت اسم اون سه چرخه ها چی بود؟؟؟؟!!) نوشته بود " انکه هردم هوس سوختن ما میکرد کاش می امد واز دور تماشا میکرد" !! البته قضاوت در خصوص تصور کاتب ان مضمون با حسی که در مخاطب خاصش ایجاد میکرد البته جای تامل داشت ولی همه این وجایز را عرض کردم که بگویم به قول استاد عزیزم جناب اسیایی، سهم همه از مجموع مواهبی که باری ، جل و علی به ادمیان عطا فرموده یکسان است " یکی قیافه نداره پول داره- یکی دوزار هیکل نداره ریاضی اش عالیه !! -یکی همه چی داره بچه نداره و ..... " بنا بر این قاعده ، پدیده حسادت جای موضوعیت هم نباید داشته باشد....آما !! چه میشود کرد که هیچکس از سبد سهام اختصاصی اش !!رضایت ندارد مرغ های همسایه و غیر را غاز میبیند و حسادت نقطه اغازین ابراز این نارضایتی میشود.....وقتتان را گرفتیم.
اووف...
یه درخواستی ازت داشتم جواب ندادی ها... باشه!
(ما به اون سهچرخهها میگیم سهپره)
منم معتقدم نباید رنجشون داد، باید بکشیم کنار و از جلو چشمشون دور بشیم، حالا فوقش میگن خودشو گرفته
وحشی میفرماید:
«لرزد دلم که خانه حُسنت کند سیاه
گر اندک اختیار به دود جگر دهم»
....
امواج منفی اینها وایرلسه، هر جا باشی میرسه و میگیره.
سیب عزیز نمیشه کشید کنار اونی که میخواد حسادت کنه بالاخره راهشو پیدا میکنه بدونه چیکار میکنی منم معتقدم نباید دیدشون حتی اگه کنارتن سعی کن حس کنی نیستن و کارتو انجام بدی
مجتبی عزیز ، شرمسار میفرمایید. نظر به فقدبضاعت ، بنده به استیفاد از نگارش دوستان گرامی اکتفا میکنم و هیچ فعالیت وبلاگی و غیره ندارم. مجددا از لینک " جیلینگ جیلینگ "!! سپاسگزارم و بقدر ظرف محدود خودم از وبلاگ پاکیزه و درخور شما مستفیض خواهم بود. همه ایام تندرست و کامروا
بزرگواری