جامعهی باز و دشمنان آن
صفحهی 59
مسألهِی مهم به نظر پوپر -برخلاف نظر افلاطون و بسیاری از فلاسفهی قدیم- این نیست که «چه کس باید حکومت کند؟» بلکه آن است که «چهگونه میتوان سوء حکومت را به حداقل رسانید و از بدبختیها کاست؟» به عقیدهی پوپر «در تاریخ جهان، کمتر حاکمی توان یافت که از لحاظ قدرت اخلاقی و عقلی، از حد یک انسان متوسط بالاتر بوده باشد، و اغلب آنان پایینتر از یک انسان متوسطالحال بودهاند.» بنابراین اساسیترین شرط جامعهی آزاد آن است که بتوان کسانی را که قدرت در دست دارند، بدون قهر و خشونت و خونریزی، مثلاً از طریق انتخابات عمومی برکنار کرد.
پوپر دموکراسی را تنها انتخاب حکومت به وسیلهی اکثریت نمیداند و از قول افلاطون میپرسد: «اگر ارادهی مردم بر این تعلق گیرد که خود حکومت نکنند و بر این تعلق گیرد که یک مستبد حکومت کند، چه میشود؟» و میافزاید «وقوع این قضیه غیرمحتمل نیست، سهل است، بارها به وقوع پیوسته است، و هر بار... هواداران دموکراسی... به تنگناهای فکری دچار آمدهاند.»
چون از سویی با حکومت استبدادی مخالفند و از سوی دیگر به اصل حاکمیت اکثریت معتقد و اکثریت اینک با تصمیم خود حکومت خودکامه را برگزیده است...