با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش

تلاوت‌های ذهنی یک خود نسل سوخته‌بین

گدایان گوهری را می‌پرستند

همراه موج خروشان جمعیت که در تکاپوست که دستی به ضریح اسدالله الغالب، علی‌ابن‌ابی‌طالب برساند به این سو و آن سو کشیده می‌شوم. فریادهای آشنایی از جمعیت به گوش می‌رسد و بیش‌تر پارسی. هر کس امام را به اسمی که می‌شناسد صدا می‌زند.
یکی می‌گوید: یا علی
دیگری می‌گوید: حیدر
آن یکی می‌گوید: یا امیرالمومنین
یا مولا
از همه جالب‌تر، عربِ عراقیِ پشت سرم هست که به رسم خودشان با صدایی که از اشک می‌لرزد می‌گوید: یا ابالحسن...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد